آنچه روحانی بلد نیست

به گزارش مجله دکوراسیون کاشیا، خلق دشمن فرضی نمی تواند از حسن روحانی به خاطر ایجاد شرایط مالی فعلی سلب مسؤولیت کند.

آنچه روحانی بلد نیست

به گزارش گروه رسانه های خبرنگاران، دومینوی سخنان رئیس جمهور در ماه های اخیر مانع از آن شده است در سایه بی عملی دولت در شرایط نامساعد کشور، او از مدار واکنش های سیاسی و عمومی خارج گردد. روزی پس از واکنش های تند به 3 برابر شدن نرخ بنزین با لبخند مقابل دوربین ها می گوید خودم هم صبح آدینه فهمیدم و روز دیگر در جواب نقدها پیرامون عملی نشدن وعده هایش می گوید آنچه قول داده شده مربوط به روزهای صلح بوده و حالا ایام جنگ است. یکبار در واکنش به برگزاری دادگاه مفاسد مالی قوه قضائیه را هدف حملات خود قرار می دهد و روز دیگر حرف از آشتی ملی می زند.

با این همه شاید بتوان سخنان روز پنجشنبه روحانی در مجمع عمومی بانک مرکزی را از عجیب ترین مواضع وی در 6 سال اخیر دانست. روحانی در موضعی عجیب و با پشت پا زدن به اصول پیشین خود در روبروه با مسائل از نمی گذارندهایی که هر بار مخاطبش دستگاه یا جناحی خاص بود عبور و این بار مسأله را در سطحی کلان تر یعنی بلد نیستم تعریف کرد. او در بخشی از سخنان خود با اعتراف تلویحی به ناکام ماندن ایده توسعه برون زایی که دال مرکزی گفتمان دولتش بود، گفت: ما می دانستیم بخشی از اقتصاد ما وصل به سیاست و سیاست خارجی است، اگر کسی بگوید من به جهان کاری ندارم، کاملا درونگرا هستم و اقتصادم تمام مسائلش را حل می نماید، حالا من بلد نیستم، البته اقتصاددان نیستم ولی بلد هم نیستم. اگر اقتصاددانی بلد است، بیاید به ما بگوید که اگر همه روابط خارجی به هم ریخته و تخریب شده باشد و مردم احساس نمایند شرایط هر روز سخت تر می گردد و در فروش محصولات مان با مشکل روبرو شویم اما در عین حال اقتصاد مملکت دست نخورد؛ حداقل من بلد نیستم.

این سخنان را از یک سو می توان به عنوان قاعده ای برای سنجش عملکرد دولت روحانی به حساب آورد و از سوی دیگر الگوی رفتاری روحانی در روبروه با شرایط سخت کشور را تعیین می نماید.

شاید نخستین سوالی که بعد از خواندن صحبت های اخیر روحانی به هر ذهنی خطور کند این باشد که مخاطب سخنان روحانی دقیقا چه کسی است؟ چه جریان، شخص یا گروهی در کشور صحبت از حذف متغیری به نام روابط خارجی نموده است؟ نوع واکنش روحانی به این دشمن فرضی به گونه ای است که گویا او هر از گاهی مخاطبی خیالی را تعریف و از جانب او ایرادی را طرح می نماید و سپس جواب نقد این مخاطب خیالی را در یک سخنرانی عمومی می دهد. آنچه امروز بر کشور مستولی شده است حاصل هدف انگاشتن ابزاری با نام روابط و سرمایه گذاری خارجی بوده است و چیزی که میان دولت و منتقدانش تمایز خلق می کرد، جابه جا شدن این هدف و ابزار در سیاست های کلان بوده است.

روحانی در حالی با صراحت از بلد نبودن اداره اقتصاد کشور بدون روابط خارجی سخن می گوید که خود او در تمام سال های ریاستش بر قوه مجریه با تحکم شدیدی هرگونه راه حل پیشنهادی از سوی کارشناسان و منتقدان مالی را به سخره گرفته یا حداقل به پشت گوش انداخته است. اگر رئیس جمهور در سال هفتم ریاست خود احساس می نماید روابط خارجی کشور به آن شکل که انتظارش را داشته پیش نرفته و بلد نیست چنین مالی را مدیریت کند، این نه علت ناکامی دولت، که معلول سیاست ها و برنامه های دولت است. اختیار بی سابقه دولت یازدهم برای مذاکره خارجی و گفت وگوی مستقیم با آمریکا امتیاز منحصر به فردی بود که شخص روحانی برای رساندن اقتصاد کشور به همان نقطه مورد نظر به دست آورده بود. اگر نتیجه این مذاکرات و الگوی حکمرانی ای که وی در پیش گرفته بود، کشور را به نقطه مورد نظر نرساند و متعاقبا راه های مبادله خارجی را از جهاتی سخت تر از روزهای پیش از برجام کرد، نشان و گواهی از عاملیت دولت وی در این موقعیت دارد.

روحانی در حالی در سال هفتم خود کماکان دغدغه شکل دریافت شرایطی برای روابط خارجی به عنوان تضمین نماینده جهت توسعه مالی را دارد که دستیابی به این آرزوی دولت بیش از 6 سال فضای مدیریتی کشور را معطل یک امکان با تمام اما و اگرهایش کرد. کشور از شروع دولت یازدهم در تابستان 92 تا دی 94 یعنی شروع فرآیند اجرایی برجام، هیچ اصلاح ساختاری و اقدام عملی را تجربه نکرد تا این 5، 2 سال صرف معطلی مذاکره گردد. متعاقب آن از دی 94 تا اسفند 97 که کشور در سایه برجام اداره می شد، موج دوم این معطلی ذیل انتظار برای اجرای برجام شکل گرفت و حتی رئیس وقت بانک مرکزی را به شکایت مشهورش و تعبیر دستاورد برجام به تقریبا هیچ انداخت و انتها نیز با خروج دولت آمریکا از این توافق بیش از یک و نیم سال از زمان خالص کشور در معطلی اقدام اروپا گذشت و حال با در پیش گرفته شدن مکانیسم ماشه و سخنان اخیر وزیر امور خارجه درباره اروپایی ها می توان به اقرار خود دولتی ها در بی انتهای ایده برجام و معطلی کشور در تمام سال های دولت تدبیر و امید اشاره نمود.

کدخدا محوری در سیاست خارجی و از دست دادن فرصت های بالقوه در کشورهایی که رابطه مساعد مالی با جمهوری اسلامی داشتند و از دست دادن بازار عمده کشورهای منطقه که ظرفیت بالقوه ای برای شکوفایی اقتصاد کشورمان بود، باعث شد برخلاف ایده هایی که منتقدان و حتی در مواردی معتقدان به دولت، در زمینه استفاده حداکثری از روابط خارجی برای پیشبرد اهداف مالی طرح می کردند، ظرفیت اجرایی کشور صرف یک پروسه طولانی مدت و بدانتها در راستای از بین بردن تضادها با مهم ترین دشمن کشورمان گردد. شکل ندادن به ائتلاف های ضدتحریم، فقدان چشم انداز صحیح از رقابت های مالی منطقه ای و چشم پوشی بر رابطه حداکثری با کشورهایی که منافع مشترک زیادی با ایران داشتند، در نهایت شرایط نامطلوب فعلی را بر فضای مالی کشورمان تحمیل کرد.

آنچه در عالم واقع امکان انکار ندارد و اقرار رئیس جمهور به بلد نبودن اداره کشور در شرایط فعلی نیز موید آن است فضایی فراتر از موارد فوق دارد. الگوی توسعه روحانی و جریان تکنوکرات ایرانی هرگونه تغییر و پیشرفت را محکوم و محدود به نقش آفرینی بازیگران خارجی می داند. عینکی که روحانی با آن به شرایط کشور و امکان های توسعه می نگریست، هیچ گاه به او اجازه نداد متغیرهای افزایش مطلوبیت را درون کشور پیدا کند. روحانی و دولتش در شش و نیم سال گذشته بخوبی نشان داده اند اعتیاد عجیبی به توسعه از کانال بازیگران و کشورهای خارجی دارند و این اعتیاد امکان در پیش دریافت جهت توسعه درون زا را بر او بسته است.

منبع:وطن امروز

منبع: خبرگزاری تسنیم
انتشار: 15 اسفند 1398 بروزرسانی: 5 مهر 1399 گردآورنده: kashia.ir شناسه مطلب: 714

به "آنچه روحانی بلد نیست" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "آنچه روحانی بلد نیست"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید