موزه عروسک رهگشا وسیله ای برای احیای فرهنگ ایرانیان است
به گزارش مجله دکوراسیون کاشیا، ایسنا/ براساس آخرین خبرهای بدست رسیده، موزه عروسک رهگشا وسیله ای برای احیای فرهنگ ایرانیان است.
از وبسایت ویکی پدیا دیدن نمایید.
میریام گوتس که خود را خانم رهگشا معرفی می نماید، مدیر این موزه است و چون بادرودی ها به عروسک، عاروسک می گویند از همین کلمه برای نامیدن آن استفاده نموده. موزه عروسک رهگشا سال 1395 به عنوان موزه برتر خصوصی کشور از سوی ایکوم معرفی و از میان دو هزار و 500 مجموعه دار، با کسب نشان طلا به عنوان مجموعه دار برتر شناخته شده است. از دیگر افتخارات این موزه دریافت نشان طلای صفویه میراث فرهنگی و گردشگری اردبیل و سفیر فرهنگ نوروز ایران در فرانسه بودن است.
مدیر موزه رهگشا، 25 سال است که در ایران ساکن شده و علت راه اندازی موزه عروسک را در این شهر کوچک، اینگونه شرح می دهد: در اوایل دوران اقامتم در بادرود و هنگام هم صحبتی با بچه ها، متوجه فقدان شناخت کافی آنها از هویت و نسب خود شدم. آنها تنها پدربزرگ و مادربزرگ خود را می شناختند و نسبت به پیشه، نسب و گذشتگان خود ناآگاه بودند. خودکم بینی و سکونت در منطقه ای کم برخوردار، آنان را به سکوتی خودخواسته و در مواردی، انکار گذشته واداشته بود و می دیدم که این بچه ها، در تکنولوژی و بازی های آنلاین غرق شده اند، ارتباط صمیمانه ای با نسل قبل از خود ندارند و تنها در اعیاد، مهمانی ها، جشن ها و عروسی ها این نسل را دیدار می نمایند.
او پیرامون اینکه موزه عروسک رهگشا وسیله ای برای احیای فرهنگ ایرانیان است، می افزاید: برای ایجاد تعادل و تعامل بین نسل ها، در ابتدا مردم نگاری لازم بود، پس با گردهم آوری پدربزرگ و مادربزرگ های بادرود در کنار هم، توانستم اسامی اولین های بادرود را با شغل و نسب جمع آوری کنم، اما مشکل اصلی همچنان ایجاد ارتباط عاطفی و فرهنگی بین دو نسل برای شناسایی هویت بادرودی آنها بود که با توجه به فاصله اجتماعی و محل سکونت برخی از آنان و نیز اثربخشی کم آن، امکان بهره برداری از آموزش آکادمیک میسر نبود و خلا ناشی از فقدان شناخت هویت و اصل و نسب را در بازه سنی 7 تا 12 سال به وضوح حس می کردم.
این بانوی فرانسوی یادآور می گردد: شناخت بیشترم از این منطقه موجب شد دریابم که در گذشته، مردم بادرود به قالی بافی مشغول بوده اند، با کرک قالی و پارچه های محلی عروسک های دخترانه و پسرانه می دوخته اند و سپس لباس رسمی یا محلی شهر خود را بر تن آنها می نموده اند. حاصل تحقیق یک کارگروه پژوهشی با بهره گیری از نظر کارشناسان، روانشناسان و تحلیلگران حوزه کودک و مشاوران میراث فرهنگی و گردشگری، منجر به دعوت از مادربزرگان برای ساخت و دوخت عروسک شد؛ به نحوی که تمام وسایل مورد احتیاج در خانه قدیمی رهگشا در اختیار آنان نهاده شد و مادربزرگان در فضایی آرام به همراه نوه ها و بچه ها دورهم جمع شدند تا عروسک محلی بدوزند. به این ترتیب دو نسل در فضایی گرم و صمیمانه با یکدیگر تعامل برقرار کردند و به وسیله نقل داستانهای قدیمی از آداب و رسوم یا خاطرات شخصی مادربزرگ ها، انتقال تجربه و تعامل بین دو نسل انجام شد. این کار باعث شد فرهنگ دوخت عروسک های محلی احیا و 150 عروسک گوناگون با لباسهای محلی ایجاد گردد.
گوتس می گوید: برخی از عروسک های این موزه، ابروهای پرپشت، چشم های درشت و سبیل های زمخت دارند و زیبایی آنها به این است که بخشی از خاطرات یک نسل را با خود حمل می نمایند. در حال حاضر، 34 ماکت کاه گلی با 150 عروسک در موزه رهگشا وجود دارد که هر ماکت آن داستانی از آداب رسوم کهن، فرهنگ و مراسم های مختلف این شهر نظیر رب پزی، سوگواری ایام محرم، پیشگویی ، چهارشنبه سوری، یلدا، عید نوروز و ... را به تصویر می کشد. همچنین، هر ماکت مزین به نام پدربزرگ مادربزرگ هایی است که به عنوان اولین های بادرود مردم نگاری شده اند مثلاً در یک ماکت که بازار مسگرها را نمایش می دهد، نام مسگر بادرود بر روی عروسک است و این مسئله، برای بچه ها و گاهی پدر و مادر آنها خالی از لطف و جذابیت نیست.
این فعال فرهنگی، تاریخ گشایش موزه عروسک رهگشای بادرود را فروردین سال 1395 اعلام می نماید و شرح می دهد که این موزه، شباهت عجیبی به تونل زمان دارد، چرا که با گذر از آن، خاطرات گمشده در کودکی تداعی و لطافتی در درک گذشته، فرهنگ و آداب ورسوم این خطه برای بچه ها ایجاد می گردد.
او تأکید می نماید که هدف اصلی از راه اندازی این موزه، گفت وگوی بین نسل هاست و دراین باره خاطر نشان می نماید: کنار هم بودن مادربزرگ ها و بچه ها، زمینه ساز انتقال تجربه به زبان محلی، آموزش آوازهای محلی و داستان های کهن محلی شد و خصیصه های ناب این مردمان که مسئولیت پذیری، کوشش و پاک دستی است و در ظواهر زندگی مدرن امروزی مغفول مانده، با داستان سرایی هنگام دوخت عروسک به نسل جوان انتقال پیدا کرد.
گوتس، مخالف عروسک های باربی است و دراین باره می گوید: برای من اروپایی که سراسر کودکی ام لبریز از عروسک های پلاستیکی باربی بی هویت و اصالت بود، نوعی عناد با این دریای اسباب بازی پلاستیکی ایجادشده بود و به دنبال ساخت عروسک هایی طبیعی و سازگار با محیط زیست، دارای هویت و اصالت بودم که خوشبختانه این امکان برایم فراهم شد.
مدیر موزه رهگشا ادامه می دهد: در باور فرهنگی من، بانوان باید دارای استقلال مالی باشند و چون صاحب سرای رهگشا از دیرباز در این روستا حکم داور و دادگر را داشت، به منظور ادامه دادن راه این خانواده، علاوه بر حمایت مادی و معنوی از مادربزرگان بد سرپرست یا بی سرپرست ساکن در روستا، آنان را در یک کار فرهنگی مشارکت دادم.
مرحوم شجریان، پدرخوانده افتخاری عروسک های صلح و دوستی
او مرحوم شجریان را پدر معنوی و پدرخوانده افتخاری عروسک های این موزه معرفی می نماید و دراین باره شرح می دهد: فروردین سال 1395 که استاد شجریان تحت پرتودرمانی بودند، عروسک ها را برای ایشان ارسال کردم که منجر به استقبال و اعلام حمایتشان از این عملکرد بود. مرحوم شجریان از همان زمان مشوق من شدند و به این ترتیب سازهای دلربا و دلگشا که تلفیقی از سازهای سنتی زهی ایرانی با پژوهش استاد شجریان و طراحی و ساخت محمد ژاله برای افزایش ربع پرده سازهای سنتی در ارکسترهای خارجی بود، زینت بخش موزه رهگشا شد.
این مدرس دانشگاه، با اشاره به سفر عروسک های بادرود به 80 کشور جهان یادآور می گردد: دیدگاه بسته و منحصر به رسانه، در جهان از ایران چهره ای لبریز از خشونت، آشوب، تظاهرات و ... ساخته، به نحوی که خانواده من در فرانسه، هرگز تمایلی برای سفر به ایران نشان ندادند. از این رو، در کنفرانس موزه ملی که سال 1395 برگزار گردید و کارشناسانی از همسایگان اطراف ایران به اضافه اندونزی در آن مشارکت داشتند، عروسک های بادرود را معرفی و از آنان به عنوان سفیران صلح و دوستی یاد کردم و تا به امروز این عروسک ها با هزینه شخصی خودم به 80 کشور جهان مثل آفریقا، غنا، ساحل عاج و... سفر نموده و در راستای رساندن پیغام صلح و دوستی به افراد مختلف اهدا شده اند.
او می افزاید: این عروسک ها، در 15 موزه برتر جهان نظیر موزه لوور پاریس، موزه مردم شناسی ژاک شیراک فرانسه، موزه ملی دهلی نو، موزه میرا گاندی هندوستان، موزه تولوسا در اسپانیا، موزه باستان شناسی اسپانیا، موزه تئاتر مسکو، موزه ملی ژاپن، موزه هنری ونکوور، موزه کاخ عمان، موزه کاخ موناکو، موزه کاخ الیزه فرانسه و موزه معتبر عروسک ها در ایران، به عنوان عروسک های بادرود، سفیران صلح و دوستی نگهداری می شوند.
گوتس، در کارگاه های آموزشی یونسکو در قالب تئاتر، صلح را به همراه داستانی از مادربزرگان، مادران، پدران و بچه ها به تصویر کشیده و این اجرا هم زمان در چندین کشور بصورت زنده پخش شده است. او در دوران کرونا نیز از هر فرصتی برای نمایش سفیران صلح و دوستی ایران کوشش می نماید.
صلح یعنی شناخت فرهنگ ها و احترام به آن
فعالیت سرای رهگشا، تنها مختص به عروسک ها نیست و مانند یک فرهنگسرا، با برگزاری دوره های مولانا شناسی، شاهنامه خوانی، ایجاد تالارهای گفتگوی گروهی فرهنگی در خصوص جشن ها و آیین های کهن و ... در ارتقای سطح فرهنگ مردم نقش خود را ایفا می نماید.
مدیر موزه عروسک رهگشا، درباره مزایای برگزاری دوره شاهنامه خوانی می گوید: کودکی که شاهنامه خوانی را در این دوره شروع کرد، نوروز 1397 در قالب تنها گروه نمایشی ایران به مدت 20 دقیقه در سن پترزبورگ، اجرای بخش هایی از شاهنامه را به همراه نمایش عمو نوروز باستانی را بر عهده داشت و جایزه گلدن کاپ را نیز دریافت کرد. چنین استعدادی، هرگز از شاهنامه خوانی کناره گیری نخواهد کرد.
او باور دارد که لازمه هر کاری در شروع ذوق، علاقه و داشتن دیدگاه وسیع است اما برای ماندگار کردن یک اندیشه در ذهن مخاطب، بیش از هر چیزی باید داستان و خاطره ساخت. به همین خاطر جشن مهرگان را در سرای رهگشا برگزار و از دانش آموزان کنسولگری های فرانسه، انگلیس، آلمان و ... دعوت نموده تا در آن شرکت نمایند؛ به این ترتیب میان فرهنگ این ملت ها تعامل برقرار و به نقاط مشترک بین آیین مهرگان و جشن هالووین انگلیسی ها و ضیافت das Erntedankfest آلمانی ها توجه شده است.
گوتس، صلح را جاده ای دوطرفه در شناساندن فرهنگ به دیگران به روش صحیح می داند و معتقد است که کوشش برای وسعت دادن به دیدگاه فرهنگی بچه ها، دانشجویان و افزایش سطح ارتباطات فرهنگی، زبانی، کلامی و ... می تواند زمینه ساز موفقیت باشد.
این مدرس دانشگاه، تأکید می نماید که ارتباط فرهنگی، ارتباطی حساس و لطیف است و تصریح می نماید: با کشف و برجسته سازی اصالت در سایه ارتباطات فرهنگی گسترده، میتوان از تعاملات و ارتباطات از آن بهره برد و علاوه بر حفظ فرهنگ خود، برای کسب آموزش و جمع آوری اطلاعات در سایر فرهنگ ها و زبان ها کوشش کرد و زبان دوم را همراه با فرهنگ مختص به آن آموخت.
از نظر او، شرط بلوغ فکری و اجتماعی، طرد حس برتربینی و کامل دانستن خود است: خودبرتربینی و باور این امر که من یک شخص کامل هستم باید تقلیل یابد. باید رویدادها و فرهنگ دیگران را هم شناخت. افرادی که با این دیدگاه رشد نمایند، می توانند در آینده پل های ارتباطی مالی، فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی باشند. فرزندان یک سرزمین نباید تنها ملیت کشور خود را دارا باشند، بلکه با داشتن دیدگاه فرا منطقه ای و نگاه آرمان گرایانه بواسطه کنجکاوی در شناخت فرهنگ های دیگر می توانند ملیت کل جهان را بدست بیاورند.
گوتس که مجله پاریس-تهران را نیز به زبان فارسی و فرانسه در کشور فرانسه منتشر می نماید، می گوید: با نشر این مجله کوشش کردم تبلیغات سوء و منفی در خصوص ایران را که از آن کشوری لبریز از آشوب، اضطراب و حکومت ترس بر زندگی مردم ساخته بود، با نمایش فرهنگ واقعی و بومی ایران زمین کمی تغییر دهم، به نحوی که مخاطبان این مجله، ایران را از دریچه ارتباطات انسانی و بدون دیدگاه های بسته سیاسی و مذهبی جستجو، آنالیز و کشف نمایند.
منبع: همگردی